«فوق‌العاده بلند و بی‌نهایت نزدیک»؛ کشف منطقه ۶ نیویورک یا چگونه آموختم خودم را ببخشم

۱,۰۷۰ بازديد

«فوق‌العاده بلند و بی‌نهایت نزدیک»؛ کشف منطقه ۶ نیویورک یا چگونه آموختم خودم را ببخشم https://ijmarket.com/blog/فوقالعاده-بلند-و-بینهایت-نزدیک؛/ ایجی مارکت Sun, 20 Mar 2022 14:06:30 0000 فیلم و هنر https://ijmarket.com/blog/فوقالعاده-بلند-و-بینهایت-نزدیک؛/

مجله نماوا ، سحر عصرآزاد فیلم سینمایی «فوقالعاده بلند و بینهایت نزدیک» یک درام چندلایه با شخصیت قهرمانی کودک- نوجوان است که سفر درونی او را برای غلبه بر ترس هایش به شیوه ای ظریف و موشکافانه به تصویر می کشد. استیون دالدری که فیلم مشهور «ساعتها» را در کارنامه دارد، پنجمین فیلمش «فوقالعاده بلند …

منبع :
«فوق‌العاده بلند و بی‌نهایت نزدیک»؛ کشف منطقه ۶ نیویورک یا چگونه آموختم خودم را ببخشم

مجله نماوا ، سحر عصرآزاد

فیلم سینمایی «فوقالعاده بلند و بینهایت نزدیک» یک درام چندلایه با شخصیت قهرمانی کودک- نوجوان است که سفر درونی او را برای غلبه بر ترس هایش به شیوه ای ظریف و موشکافانه به تصویر می کشد.

استیون دالدری که فیلم مشهور «ساعتها» را در کارنامه دارد، پنجمین فیلمش «فوقالعاده بلند و بینهایت نزدیک» را سال 2011 فیلمنامهای از اریک روت ساخت که اقتباس از رمانی به همین نام نوشته جاناتان سافرن فوئر است. قصه‌های که بحران زندگی یک پسر کودک- نوجوان را پس از مرگ پدر در واقعه یازده سپتامبر و انفجار برج‌های دوقوو

فیلم هر چند برگرفته از یک تراژدی واقعی معاصر و تبعات آن بر زندگی آدمها است، اما زاویه نگاه نویسنده- فیلمساز به واسطه انطباق با زاویه دید قهرمان فیلم که پسری باهوش، کاوشگر و عاشق پدر بایه ماهایی از بیماری اوتیسم است، واجد تمایزی منحصر به فرد است. شده است.

تمایزی که سطح فیلم را از تراژدی های متداول ایجاد می کند بر رویدادهای مستند واقعی ارائه شده و آن را تبدیل به یک کاوش مینیاتوری، دقیق و حساب شده در جهان پیرامون قهرمان برای رسیدن به هدف و هدف نهایی کرده است. یعنی خویشتن خویش.

به همین واسطه می توان فیلم را سفر هستی شناسانه یک نوجوان برای بازگشت به خود و باز کردن گره های درونیاش دانست که این سیر درونی را به شکلی ملموس، جذاب و روان بر بستری قصهگو و ماجراجویانه می کند.

اسکار شل (توماس هورن) پسرک 9 ساله ماجراجویی است که بحران زندگی خود را با بازیگوشی های ذهنی در پس و پیش کردن زمان به شکلی سیال روایت می کند و از واقعه 11 سپتامبر به عنوان (بدترین روز) زندگیاش یاد می کند.

(بدترین روز) با روایت اسکار، واجد مختصات و تعاریفی مخصوص به خود می شود که با خوانش عمومی از آن روز خاص متفاوت است و همین تمایز، همراهی با داستان زندگی او را واجد جدید، کنجکاوی برانگیزی و جذابیتی از جنس خاص خودش می کند.

از جنس ماجراجویی‌هایی که همیشه با پدرش. توماس شل (تام هنکس) داشت و از عناصر و جزئیات جهان پیرامونی به عنوان بستری برای اکتشاف و جستجوگری در جهت کشف رمه. همین الگوی ذهنی و در واقع ذهن تربیت شده توسط پدر، تبدیل به راهنما و موتور محرکه اسکار برای یافتن نشانه هایی جدید از پدر و در واقع پاسخ دادن به پرسش ها و سرخوردگی های درونیاش می شود.

(بدترین روز) در ذهن اسکار تعریفی دارد که در طول فیلم با ظرافت و قطعات انتهایی آن به تکه های پازل پیدا می کنند و در جای اصلی خود قرار می گیرند تا مخاطب را همراه با اسکار به مقابله با گره ها و زخم های کهنه و تازه خود وادارند. … تا اسکار را همراه با مخاطب از مشاهده‌گری صرف و مقصر دانستن خود، به تحلیل عملکردش در ن

این روند پیشرفتی به شکلی هوشمندانه به واسطه ای که راوی اسکار به مخاطب می دهد، پیش می رود و هر بار او را در معرض خطر یک بزرگ مثل پدربزرگ خاموش (ماکس فون سیدو) یا ویلیام بلک (جفری رایت) قرار می دهد. خار اتفاقات (بدترین روز) را روایت می‌کند تا بار این عذاب را پس از یک سال به زمین بگذارد.

به همین واسطه است که میتوان یک خطی را فیلم را سفر درونی و بیرونی یک کودک- نوجوان برای مقابله با خود واقعی و بخشیدن خطاهایش دانست که با جهانبینی و دیدگاه کاراکتر تبدیل به یک سفر کاوشگرانه برای پیدا کردن قفل یک کلید می شود.

نویسنده- فیلمساز روایت را به تأسی از ذهن بازیگوش اسکار، به شیوه های سیال بین زمان های مختلف پیش میبرند تا مخاطب را از زمان حال با نقاط اوج زندگی او و رابطه به فردی که با پدرش همراهی می کند.

در همین راستا از یک تلنگر دراماتیک به شکلی هوشمندانه بهره میبرند تا اسکار به واسطه ناپذیرفتن مرگ پدر و تابوت خالی که به خاک سپرده می شود، به دنبالهای در جهان پیرامونی برای آغاز سفری ماجراجویانه، این بار بدون پدر باشد. همچنانکه این تلنگر زمینهای ایجاد می کند تا اسکار به زعم خود را از ضعف مادر در پذیرش تابوت خالی به عنوان بهانه برای دور شدن از او استفاده کند و بیش از پیش به تنهایی و کاوش درونی و بیرونی خود پناه ببرد.

این چنین است که در خلأ ذهنی که اسکار بعد از مرگ پدرش شده است. بدون پاسخی برای چرایی پرسشش و فقدان پدر پیدا کند، یافتن یک کلید به مثابه ریسمانی است برای چنگ زدن و حرکت در پی هدف آنهم برای پسری که با الگوی ذهنی جستجوگری، کاوش و حل معما برای کشف رازهای نهان تربیت شده است.

فوقالعاده بلند، بینهایت نزدیک

سفری بیرونی سفری درونی

نویسنده و فیلمساز عامدانه مسیر حرکت اسکار را بلند و صعب ترسیم کرده اند تا بر روحیه استمرارگر او صحه گذاشته شده و به نوعی انعکاس جملاتی که پدر در روزنامه دور آن خط کشیده شود; (هرگز دست از جستجوی برندار) که یک پیام ضمنی و درونی برای مخاطب هم در بر دارد.

در طول این سفر بیرونی در شهر نیویورک که در آن، با آدم های مختلف و رفتارهای متفاوت مواجه می شود، سفر درونی اسکار به واسطه اجبار او برای غلبه بر ترس ها و دلهره هایش روندی دراماتیک و تصویری یافته که سویه های مهم در چنین الگوی داستانی است. به خصوص که قرار است در این روند اسکار به کشف عینی مثل پیدا کردن پدربزرگ نادیدهاش و همچنین کشف منطقه 6 نیویورک برسد که چیزی جز فراغ بالی تاب خوردن در کرانه آسمان، آنهم بدون ترس نیست.

همه این مفاهیم، ​​چندلایه و جذاب در فیلم به واسطه حاکمیت یافتن نگاه و جهانبینی قهرمان، ملموس و جذاب می شوند و رشد قهرمان کودک- نوجوان را برای مخاطب قابل قبول و دراماتیک ترسیم می کنند.

حتی نسبت آسیب دیده اسکار با مادرش ; لیندا شل (ساندرا بولاک) نیز به عنوان یکی از زخم‌های درونی کاراکتر در روندی پرافت و خیز به درمان می‌شود. این فرصت دادن برای التیام امکانی دراماتیک برای مخاطب ایجاد کرده تا کاراکتره

در نهایت مرهم اصلی در بزنگاهی است که کلید اسکار قفلی را باز می کند که رابطه مخدوش بلک با پدر مرده‌اش است. حالا او با رجعت به آغوش امن مادرانه زخم‌هایش را درمان می‌کند تا در نهایت با تاب خوردن در کرانه آسمان به خویشتن خویشتن.

فیلم «فوقالعاده بلند و بینهایت نزدیک» با ظرافت و مخاطب هوشمند را با محدود به فرد از زاویه دید یک کودک- نوجوان همراه می کند تا با زخمهای درونی و بیرونی همراه شود و در مخاطبان هم خود را برای اشتباهاتش که می توانند زیرمجموعه های اشتباهات خود را انجام دهند. اسکار باشد، ببخشد و… به رهایی برسد.

نتایج جستجو برای «فوق‌العاده بلند و بی‌نهایت نزدیک» در نماوا

منبع :
«فوق‌العاده بلند و بی‌نهایت نزدیک»؛ کشف منطقه ۶ نیویورک یا چگونه آموختم خودم را ببخشم

منبع :https://ijmarket.com
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.